رفتم مکه شدم حاجی هنوز مکه نرفته به فکر بساط مهمانی هستم چه کسانی را دعوت کنم به چه کسانی سوغاتی بخرم . به خانواده میگم داربست بزن تا بنرهای خوشامدگویی جا بشن
دل کسانی را که شکستم از یادم رفته به کسانی که بدهکارم فراموش کردم میرم مکه تا بشم حاجی اونم چه حاجی فقط عاشق اون نام حاجی هستم که بگن فلان حاجی اومد حاجی جون بفرما اینجا
اما حاجی این همه هزینه برای یک نام یدک کش حاجی نرفته هم میشه حاجی شد . وقتی دیدم همسایه ام گرسنه میخوابد ناراحت شدم من حاجی شدم تا درمان درد مردم باشم. خدا نگفته بیا مرا هفت بار دور بزن تا حاجی بشی بیایی بهشت. نه عزیز حاجی باید مرام داشته باشد اون همه هزینه برای مخارج شام یا نهار که میدید میشه چند مشکل همشهریمو حل کرد اگه بگیم حجاج بجای هزینه شام بیایید صرف امور خیریه و یا یه تولیدی کوچک بشه قبول میکنید نگید شام ندم میگن حاجی بخیله
حاجی کسی از قلم نیفتاده فردا دعوت نکنی میگن حاجی منو فراموش کردی . میدونم اونجا موقع طواف فکرت این بود کسی از قلم نیفتاده باشه .
عجب دنیایی شده حاجی
درد دل بود حاجی عزیز ای کاش هزینه های جاری خود را صرف امور خیریه و آبادانی شهر بکنی
حاجی جون خانواده هایی هست که بچه هاشون چشم به انتظار هستند تا پدرشون که زندانیه بیاد اون ور شما هم بساط مهمانی میدی تا همه بدونن شدی حاجی
ای کاش این بساط پذیرایی و بنر را جمع کنیم تا سفر ساده و بدون تشریفات داشته باشیم .
ای کاش این بساط پذیرایی و بنر را جمع کنیم تا وقتی عزیزانمان از دست دادیم به فکر بساط نهاد و شام مهمانی و بنر نباشیم
ای کاش کسی باشد متولی این امر باشد و هزینه ها را صرف امور خیریه و آبادانی شهر بکند