
ساهر بمعنای ساحر نمی باشد. بیاد دارم از مرحوم استاد خالقی درباره معنای ساهر پرسیدم و ایشان فرمودند: شب زنده دار. اول اردیبهشت، زادروز حبیب ساهر است؛ شاعر، نویسنده و مترجمی که از او با عنوان پدر شعر نو ترکی آذربایجانی یاد میشود.
حبیب ساهر یا میر حبیب قوامی در اردیبهشت ۱۲۸۲ در تبریز به دنیا آمد. خانوادهاش از روستای «تُرک» میانه به تبریز مهاجرت کرده بودند.
سالها پیش نوه جوان ایشان را بطور اتفاقی در یکی از سفارتخانه های ایران دیدم. وقتی با تعجب پرسیدم استاد حبیب ساهر با شما چه نسبتی دارند ایشان گفت پدربزرگ بنده هستند و پدر بنده نیز نقاش بوده و در تهران سکونت دارد. 11 سال پیش در مطلبی جداگانه یاد این مردبزرگ را گرامی داشتم و امروز پس از گذشت سالها به این می اندیشم که چرا یک دلسوز در طول این 11 سال در شهرستانی که عناوین فرمانداری ویژه اش یا تشکیلات طویل شهرداری اش را تریلی نمی کشد، یک نفر در شورای شهر یا مجموعه شهرداری پیدا نشد که پیکره ای از ایشان را در گرامیداشت یادش به تاریخ هدیه دهد؟ چه ملاحضات و پروتکلهایی مطرح می شود که نصب یک پرچم یا إلمان تراختور یا تعبیه تلویزیون شهری برای تماشای بازیهای تراکتور سفر به هزارفرسنگ زیر دریا می شود؟ جایی امیدواری است چرا که شاید و اگر ممیزی های اجازه دهند انتصاب جدید هنری در اداره ارشاد توسط استاد عزتی این خلاهای ناهمگون را پر کند.
خواننده این سطور با پوزخندی می تواند راقم را به گزافه گویی متهم کند که دور از انصاف نیست. چون در چنین شرایط اقتصادی وخیم حاکم نه تنها بودجه چنین ولخرجی ها وجود ندارد بلکه حتی ایشان سزاوار یک همایش مختصر ، شب شعر یا بنر در سطح شهر نیز نبوده اند.
ساهر در دوران حکومت ملی آذربایجان در تبریز، کتابهای درسی را به زبان ترکی تدوین کرد. اما با بازگشت حکومت ستم شاهی پهلوی، او را به اردبیل تبعید کردند و تلخی این روزها را در قالب شعری چنین بازتاب داده است:
بیزه یاد کابوسو باخ کؤلگه سالیب
بو اؤلومدور، بو اؤلوم کؤلگه سىدیر!
یاد دیلی اؤلسا دا خوش سسلی، یئنه
بیزجه ارباب سسی، جلاد سسىدیر…
خانلیغین باخما دونو قیرمیزیدیر
او بویا، ائل اوبانین آل قانیدیر
او بیزیم وارلیغیمیزلا دؤیوشور
او بیزیم شئعریمیزین دوشمانىدیر…
او در ۲۴ آذر ۱۳۶۴ در تهران بطرز مشکوک درگذشت و در بهشتزهرا به خاک سپرده شد.
https://vom.ir/ramin-mohajeri/posts/31451