
مقایسه سقوط ریال ایران و تقویت افغانی: نگاهی به واقعیتهای تلخ اقتصادی
چندی پیش، جدولی در "کانال صدای میانه" منتشر شد که وضعیت وحشتناک سقوط ریال ایران را در برابر قدرت گرفتن افغانی به تصویر کشید. شاید در نگاه اول این مقایسه تعجبآور باشد، چرا که تفاوتهای آشکاری در توانمندیهای اقتصادی دو کشور و همچنین حکومتهای در رأس کار آنها وجود دارد. اما با نگاهی عمیقتر به واقعیتهای غیرقابل انکار، این پدیده بهوضوح طبیعیتر از آنچه تصور میشود، به نظر میرسد.
https://www.beytoote.com/news/economy-news/mbnews112338.html
در حالی که ریال ایران به طور مستمر در حال سقوط است و هیچ نشانهای از توقف آن وجود ندارد (حتی با حذف گاه به گاه صفرها)، افغانی نه تنها سقوط نکرده، بلکه در برخی موارد حتی تقویت شده است. آنچه که واضح است این است که هر واحد پولی از نسبت معینی با دلار یا سایر واحدهای پولی جهانی برخوردار است. در صورتی که این نسبت حفظ شود، تعادل اقتصادی برقرار میماند؛ اما اگر در زمان کوتاه این تناسب دچار اختلال شود (همان چیزی که دائما شاهد بوده ایم)، نتیجه آن چیزی جز تورم و بحرانهای طولانیمدت نخواهد بود.
برای تحلیل این پدیده، دلایل زیر به نظر میرسد که به این تحولات شگفتانگیز دامن زدهاند:
1) تحریمها: کاغذپارههای چاقوصفت
تحریمهای بینالمللی ایران که برخی آنها را «کاغذپاره» میخوانند، نشان دادند که لبههای تیز و برندهای دارند که حتی اقتصاد مقاومتی ایران را به سوی فلج شدن سوق دادهاند. کاهش صادرات نفت، فشار بر سیستم بانکی، و محدودیتهای تجاری، افول ارزش ریال را به فاجعهای تبدیل کردهاند. مشکلات ناشی از این تحریمها به حدی است که کاهش تولید و صادرات و بحرانهای اقتصادی پیامد آن را شدیدتر کردهاند.
2) چاپ پول بدون پشتوانه: خوددرمانی در اقتصاد
چاپ پول بدون پشتوانه برای تأمین کسری بودجه، به افزایش عرضه پول میانجامد که در نتیجه باعث بروز تورم و کاهش ارزش ریال میشود. این عمل وارد یک دور باطل میشود که هر بار با چاپ پول بیشتر، مشکلات اقتصادی تشدید میشود. چاپ ریال در این شرایط، تنها به غلیان حجم بالای ریال در جامعه منتهی میشود. در حالی که بیش از 80 درصد مردم ایران در فکر فرار از کشور هستند، کالای نایاب (ارز خارجی) هر روز ارزش بیشتری پیدا میکند و حتی یک کپی رنگی از بزرگترین اسکناس ایرانی ارزشمندتر از خود ریال میشود. شاید دولت بهتر باشد که دیگر از چاپ پول دست بکشد و از مردم بخواهد که با کپی سیاه و سفید از پول، مشکلات خود را حل کنند.
3) ورود سرمایه از خارج: عامل مهم در تقویت افغانی
در افغانستان، ورود سرمایه و پول از خارج به تقویت پول ملی این کشور کمک کرده است. در بسیاری از خانوادههای افغان، حداقل یک نفر در خارج از کشور زندگی میکند و ماهانه برای خانواده خود ارسال پول دارد. این کمکها حجم عظیمی از ارز را وارد سیستم اقتصادی افغانستان میکنند. شرکتهای انتقال پول بینالمللی مانند وسترن یونیون، ریا، مانی گرام و غیره (که شاید برخی ایرانیها حتی نامشان را نشنیده باشند)، به همراه صرافیها، در افغانستان به شدت مشغول توزیع ارز خارجی هستند. این جریان مالی نه تنها باعث تقویت موقتی پول افغانی میشود، بلکه بهطور غیرمستقیم از نوسانات اقتصادی افغانستان جلوگیری میکند.
4) کمکهای بینالمللی: تزریق موقتی نقدینگی
پس از روی کار آمدن طالبان، افغانستان با بحرانهای اقتصادی فراوانی روبرو شد، اما با وجود این مشکلات، کمکهای بینالمللی از کشورهای مختلف، مانند قطر و چین، به دولت طالبان و از سوی دولت های غربی عمدتاً به مردم افغانستان سرازیر شد. این کمکها باعث تقویت موقتی پول افغانی و افزایش نقدینگی ارزهای خارجی در کشور شدند. در حالی که ایران به دلیل تحریمها و محدودیتهای تجاری، از دریافت چنین کمکهایی محروم است.
5) اعتماد به پول ملی: تفاوتهای عمیق در نگرش
در ایران، بیاعتمادی به پول ملی باعث شده که مردم بیشتر به ارزهای خارجی مانند دلار روی آورند. این وضعیت باعث کاهش بیشتر ارزش ریال و تقویت پولهای خارجی میشود. در مقابل، در افغانستان، با وجود مشکلات اقتصادی، کمکهای خارجی توانستهاند باعث تقویت موقت پول افغانی شوند.
سوالات بیپاسخ، چالشهای اساسی
در حالی که در ایران، سقوط ریال به یک وضعیت بحرانی تبدیل شده است، افغانستان با وجود بحرانهای متعدد، موفق به دریافت کمکها و سرمایهگذاریهای خارجی شده است. اما آیا این تقویت موقتی پول افغانی به معنی حل مشکلات اقتصادی در بلندمدت است؟ ایران چگونه میتواند با یک حرکت تعاملی، جهشی خیره کننده در اقتصاد فعلی ایجاد کند؟ به نظر میرسد که با شرایط کنونی، تنها چیزی که میتوان گفت این است که معجزهای در کار نخواهد بود و مشکلات اقتصادی هر دو کشور در آینده همچنان ادامه خواهد داشت.