انحراف در لابی گری (قسمت دوم)
6- تبدیل لابیگری به چشمپوشی از خطا و گناه
یکی از مشکلات اساسی، استفاده از لابیگری برای صرف نظر از اجرای یک تصمیم است. بارها شاهد مطرح شدن طرح استیضاح در مجلس شورای اسلامی با شور و حال زیاد و تغییر ناگهانی در اجرای آن به محض داغ شدن تنور لابیگری و ایجاد سوال و ابهام برای مردم بودهایم. نمایندگان مجلس باید به سوگندی که در ابتدای دوره میخورند، پایبند باشد و شخصیت خودش را معامله نکنند. به خطا امضایی ندهند و یا پس از این که امضایی داده شد، آن را ملاحظه کارانه پس نگیرند. به ویژه آنکه این معامله به خاطر منافع جزیی شخصی باشد. گاهی مواقع نیز لابیگران به هم قول میدهند که در جای دیگری جبران کنند و یا در رأیگیری دیگری، اجازه دهند که نظر آن فرد اعمال شود و دگمه سبز و قرمز را به نوبت برای یکدیگر بزنند. این جاست که باید گفت منافع ملی و اخلاقیات دینی و انسانی و وجدانی قربای لابیگری میگردد.
7 - لابی گری و تسویه حسابهای شخصی، سیاسی و جناحی
گاه در تصمیمگیری در مورد فرد و یا جریانی به سود و یا علیه جناح مخالف هر چند برحق، دعواها و کدورتهای شخصی، تعصب کور جناحی و سیاسی اثرگذار میشود و این همان چیزی است که باید به عنوان لابیگری سیاه سیاسی از آن نام برد. بسیاری از سوالات، تذکرات و استیضاحها بر اساس احساس مسوولیت بوده و نمایندگان به درستی آنرا مطرح میکنند اما برخی اظهار نظرها در قالبهای مختلف نیز کاملاً جانبدارنه است.
8 – لابیگری، وعده و وعید، تطمیع
اگر لابیگری قدرت اقناع (قانع کردن) باشد، امری بسیار مطلوب است اما معمولاً لابی با برخی سازشکاریها و دادن امتیازات همراه میشود . گاه با ترفند و روشی غلط، فردی از اظهار نظری درست به سمت سکوتی نادرست و معنیدار هدایت میشود. اینجاست که بعید نیست که لابیگری با چاشنی وعده وعید آغشته باشد. رنگ و کیفیت و میزان این وعدهها بسته به میزان استفاده لابیگر از تغییر رویه تصمیم گیرنده متفاوت و متنوع خواهد بود. گاه این وعدهها توسط لابیگرانِ دست به نقد تبدیل به وجه و جنس میشود که در قالبهای قانونی و شرعی شده به وعده تحقق یافته مبدل میشود. از جمله این نوع لابیگریهای ناپاک به لابيگری صهيونيست در امریکا و کشورهای اروپایی میتوان اشاره کرد که با پرداخت پولِ تبليغات انتخاباتي، شمار زيادي از سياستمداران را وارد پارلمان يا دولت و وزارتخانهها ميكند و اين افراد مديون رژيم صهيونيستي و حامي آن ميشوند. لابي صهيونيستي در این کشورها نفوذي قوي دارد و بر تصميمگيري سياسي اين كشورها در راستاي حمايت از خود تلاش ميكند. لابي صهيونيست بر نظرات نخبگان سياسي به طور گسترده و آشكار تأثير ميگذارد به گونهاي كه تقریباً همه احزاب اصلي موضع يكساني در حمايت از اين رژيم و امنيت آن دارند. سیری در تاریخ اسلام در قضیه شورای شش نفره تعیین خلیفه سوم و پیشنهاد تطمیعگرانه عبدالرحمان بن عوف برای رأی به علی (ع)، لابیگری بیشرمانه ای را یادآور میشود. علی قلۀ حقیقت بود و حاضر نشد به هر قیمتی معامله کند، عبدالرحمان لابی میکرد تا فردا روزی بتواند استاندار یا فرماندار بصره شود. علی (ع) سیاستمداری زبده با سیاستی کاملاً اصولی بود و حاضر نبود ذرهای از اصولش کوتاه بیاید. او زرنگانگاران اهل سیاست را ناکام گذاشت و حتی حاضر نشد شروط عبدالرحمان را بپذیرد و بعد توجیه و توریه یا تقیه کند که چنین صلاح بود. برای مولای حق مدار، هدف وسیله را توجیه نمیکرد تا برای دستیابی به آن، هر چیزی را بپذیرد.
9 – لابی گری، خواهش و تهدید (گروه های فشار)
لابیگر معاملهگر، اهل توجیه است نه استدلال. لذا اهل حق حتی اگر حقشان هم ضایع شود تن به چنین لابی نمیدهند. اگر احزاب در چارچوب قانون تشکیل و به درستی فعال باشند، لابیگری به تلاش از طریق شیوههای مسالمت آمیز قدرت مبدل میشود در حالی که گروههای فشار تنها به دنبال تأثیرگذاری بر دولتمردان و روند تصیمگیری از طریق در رو در بایستی گذاشتنها، خواهش و التماسها و تحت فشار گذاشتن نماینده ای به شیوههای مختلف از جمله تهدیدهای مستقیم و غیرمستقیم میباشند و گاه برخی خواهشها از هزار دستور غیر منطقی تأثیرگذارتر میباشد.
قسمت های قبلی درر بخش پربحث ترین ها با عنوان "استحاله لابی گری و تبدیل آن به ناهنجاری های اجتماعی (1) منتشر شده است.
..... ادامه دارد
در بخش نهایی به آسیب شناسی و پیامدهای لابی گری منفی در جامعه پرداخته می شود.