آسیب شناسی لابی گری منحرف در جامعه
1 – ناشایست سالاری
روابط اجتماعي بين لابیگر و ديگران در جامعه، قدرت چانه زني و اقناع مخاطب مهارتی است که ميتواند در هموارسازي بسياري از مشکلات راهگشا باشد. به عبارت ديگر، در صورتي که اين قابلیت در چارچوبهاي قانوني و براي اهدافي مشروع باشد، نه تنها امري مذموم نيست بلکه يک توانايي است که در نهادهايي که نيازمند اجماع نظرات ديگران است ميتواند به عنوان يک ابزار در نظر گرفته شوند. در حالی که مهمترين و مخربترين آسيب لابیگریهای ملاحظهکارانه را میتوان ممانعت از شايسته سالاري دانست. این نوع لابیگریها اغلب به قبیلهسالاری، خویشاوندسالاری، رفیقسالاری و همشهری سالاریهای ناشایسته و گاه چاکرسالاری ختم میشود. رسیدن لابیگران به اهداف شوم باعث تمرکز آنها روی به قدرت رساندن خوبپسگردنیخوران و چاکرمگویان بیلیاقت میشود. گندزنیهای مدیران بیلیاقت این چنینی در مسولیتهای قبلیشان نیز به سبب ذوب شدن در مطامع بالادستها و پاره نکردن زنجیر حقارت و اسارت نادیده گرفته شده و از مسولیتی به مسولیتی دیگر گمارده میشوند. گماشتههای معاملهگر سخیف و کمعقل که تنها دو قدم جلوتر را میبینند، نه آبرو برایشان مهم است و نه وجدان نداشتهشان. ایشان به آینده ای سیاهی که در کمینشان به انتظار است واقف نیستند. در واقع، نمیدانند و یا نمیخواهند بدانند که چهرۀ پسگردنیخورتر از آنها همواره در پرده یا آستین بالادستشان مستور است و دیر یا زود لابیگران خودمحور برای تبرئه خود از گندیات گماشتهشان، سربازی را برای رساندن سربازی دیگر به انتهای صفحه شطرنج، قربانی خواهند داد. عواقب تکاندهندۀ ناشی از سوء مدیریت گماشتۀ نالایق را به پیامدهای بیانتهای لابیگریهای شوم باید افزود که در مجال این نگارش نیست و فرصتی دیگر را میطلبد.
2 – تصمیم گیریهای ملاحظهکارانه
لابیگرانِ ناشی، برای تصمیمگیری در موارد ریز و درشت، نه به سواد نداشتهشان مراجعه میکنند و نه زحمت مطالعه و مراجعه به مشورت افراد کاردان و حاذق را به خود میدهند. اینان نخستین جرقههایی که در ذهن خود جستجو و مرور میکنند این است که چگونه از این مقوله به نفع خود بهره برداری کنند؟ چگونه آن را به عنوان برگی برنده در مقابل این و آن رو کنند؟ چه نوع منفعت شخصی و گروهی از این تصمیم عایدشان میشود؟ آیا نفع و یا به ضرر شخصی در این تصمیم است؟ چگونه از این مورد برای بده و بگیرها و زد و بندهای سخیف و بیمایۀ خود برای جلو بردن اهداف و فرونشاندن نفس همواره گرسنه و تشنهشان بهره بگیرند؟ چیزی که برای آنها مهم نیست تصمیم گیری بر اساس تعقل و منافع مردمی و جمعی و آینده نگری است. با برخورداری از همین نفس مریض و ضعیف، آسیبپذیر بودن و پتانسیل پذیرش هر پیشنهاد و هر گونه داد و ستدی با حراج رأی و عقیدهشان برای کسب امتیازی و دزدی آفتابهای دیگر مورد انتظار خواهد بود. نتیجه چیزی می شود که نه عقلاً پیشبینی میشود و نه چیزی است که دانایی و منطق حکم میکند. در نهایت تصمیمی گرفته میشود که آینده یک مجموعه، شهر و کشوری بر شانه های باد قرار میگیرد و خود بخوانید حدیث مفصل از این مجمل که پیامد این نوع تصمیم گیریها چه فجایع خیانت آلودی را به همراه خواهد داشت.
3 – نادیده گرفته شدن اشتباه خطاکاران
خطاکاران بی شمار عرصه سیاست، برای فرار از چنگال قانون و عدالت بر دامن لابیگران میآویزند. "تو از خطای این صرفنظر کن تا من خطای آن چشم بپوشیم"، جمله غریبی برای لابیگران نیست. متخلفین ریز و درشت، به شکلهای مختلف افراد سهل المعامله را شناسایی و زیرکانه و با استفاده از نقاط ضعف آنها پیشروی و قلعه مقر تصمیم گیری لابیگر را به سادگی به تسخیر میکشند و بدین ترفند از قانون و مجازاتی که مستحقش میباشند فرار و هر روز در کارشان حرفهایتر و برای تکرار و ترقی و بُعد دادن به تخلفاتشان کارکشتهتر میشوند و باز هم تصور کنید حقکشیها، مال مظلوم ستانده شدنها، بیت المالدزدیها و هزاران عاقبتی که از نادیده انگاشتن خطای متخلف سرازیر خواهد شد.
4 – قربانی شدن منافع جمع
ساخت و پاخت و تبانیهای شخصی و جناحی جزیی و محدود، جایی برای اندیشیدن به منافع ملی و جمعی باقی نمیگذارد. آن که سود اندک و مقطعی میبرد لابیگران و آنان که زیان دایمی و بی انتها میبنند جمع و گروهی اند که به ناآگاه ماندن، نیاندیشیدن، سکوت و اعتراض نکردن، پذیرفتن بیلیاقتی بالادستان، افسوس و سرتکان دادنهای بیفایده و ... عادت داده شدهاند.
5 – رواج فساد اقتصادی و سوء استفاده های مالی
استفاده از لابیگری سیاسی برای دستیابی به مطامع اقتصادی از رایج ترین بهرهبرداریهای ناثواب از فرصت و قدرتی است که در جهت خدمت به یک جمع به شخصی واگذار شده است. از این رو، یکی از شومترین و خطرناکترین آفتهای لابیگری منفی، آلوده شدن قدرتمندان با عاملان فساد اداري و اقتصادي است که به طرز پیشرونده ای اهداف خود را دنبال میکنند. افراد ناشايست با بهره برداري از روابط خود، ريشههاي فساد را در ساختارهای مختلف میدوانند و دردناکتر این که لابیگر صاحب قدرت نیز تبدیل به کرمی میشود که به این کثافت عادت میکند. پرهیز از لابیگری با جهتگیری نزدیکی به کانونهای قدرت و ثروت، توصیهای است همیشگی از جانب رهبر فهیم انقلاب که نمایندگان مجلس (و به نوعی تمام مسولان ریز و درشت) بایستی در لحظه لحظه عمل خویش به عنوان زنگ هشدار آن را از یاد نبرد.
6 – از دست رفتن حساسیت به کج اخلاقیها
جمع لابیگران از کردههای متعامل و متقابل خویش آگاهند و گاه به جد و به شوخ عملکرد همدیگر را مورد نقد و مدح قرار میدهند. با سینهای پرباد، برای اثبات و به رخ کشیدن قدرتشان، از رشادتهای لابیگرانه سخن میگویند و همین میشود که کج اخلاقی ناپسند و انحرافی خطرناک به رفتاری معمول و روزمره مبدل میشود. حساسیت به آن از دست رفته و به امری پذیرفته شده در ذهن لابیگران و عامه مردم تبدیل میشود و تصحیح این تصور کاری دشوار، زمانبر و گاه غیرممکن مینماید.
7 – تغییر هویت و ماهیت افراد
لابیگری منفی سبب تغییر هویت، شخصیت و ماهیت انسانی اشخاصی میشود که در مقاطع گذشته اساس تفکرشان بر پایههای خیرخواهانه و مردمگرایانه بوده است. آلودگی پنهان به مفاسد غیراخلاقی، دگرگونی قهقرایانه و رو به عقب در شخصیت لابیگر ریشه می دواند و تحولی عمیق و استحاله ای غیرقابل باور در فرد به وجود میآید و گویی از گوسفندی، روباهی هزارلا شکل میگیرد. لابیگر، ناخودآگاه به موجودی غلط اندیش، سیّاسی بیریشه و وجدان، مسولی غیرپاسخگو و کذابی قهار بدل میشود و ضرباتی که این چنین انساننماها میتوانند به جوامع انسانی وارد کنند، ابعادی گسترده و غیرقابل محاسبه به خود میگیرد.
8 – تغییر ذهنیت، اعتقاد و باورهای مردمی و جمعی
اذهان و افکار عمومی کمتر اشتباه میکنند. اشتباهات و حرکتهای ناشیانه هرچند کوچک لابیگر در عصر اطلاعات و ارتباطات کنونی مثل ویروسی منتشر و بسیاری از آن آگاه میشوند و ذهنیت مردم نسبت به شخص، مجموعه، گاه مصدر قدرت و کل یک سیستم، به حق و به ناحق منفی و مسموم میشود. و واکنشهای متفاوتی نیز در حال و آینده مورد انتظار خواهد بود. لابیگرانِ سر فروبرده بر برف تصور می کنند که مردم فریبی همواره در دسترس و میسر است. غافل از این که در دنیای امروزی دسترسی به اطلاعات درست مطلقاً سخت نیست. خوشبختانه تعداد انسانهای آگاه هم برای بیداریسازی توده عوام نیز رو به تزاید اند. بنابراین خیال آنها از عدم آگاهی و اشراف مردم بر اعمالشان، زهی باطل است.
به امید صلاح و اصلاح
سلیمان جمشیدی
دی ماه 1392