کد خبر: ۱۷۶۷۱
۱۴۹۴ بازدید
۲۵ دیدگاه (۲۵ تایید شده)

آسیب شناسی لابی گری منحرف در جامعه - بخش پایانی

۱۳۹۲/۱۰/۵
۱۳:۵۰

آسیب شناسی لابی گری منحرف در جامعه

 

1 ناشایست سالاری

روابط اجتماعي بين لابی­گر و ديگران در جامعه، قدرت چانه زني و اقناع مخاطب مهارتی است که مي­تواند در هموارسازي بسياري از مشکلات راهگشا باشد. به عبارت ديگر، در صورتي که اين قابلیت در چارچوب­هاي قانوني و براي اهدافي مشروع باشد، نه تنها امري مذموم نيست بلکه يک توانايي است که در نهادهايي که نيازمند اجماع نظرات ديگران است مي­تواند به عنوان يک ابزار در نظر گرفته شوند. در حالی که مهم­ترين و مخرب­ترين آسيب لابی­گری­های ملاحظه­کارانه را می­توان ممانعت از شايسته سالاري دانست. این نوع لابی­گری­ها­ اغلب به قبیله­سالاری، خویشاوندسالاری، رفیق­سالاری و همشهری سالاری­های ناشایسته و گاه چاکرسالاری ختم می­شود. رسیدن لابی­گران به اهداف شوم باعث تمرکز آنها روی به قدرت رساندن خوب­پس­گردنی­خوران و چاکرم­گویان بی­لیاقت می­شود. گندزنی­های مدیران بی­لیاقت این چنینی در مسولیت­های قبلی­شان نیز به سبب ذوب شدن در مطامع بالادست­ها و پاره نکردن زنجیر حقارت و اسارت نادیده گرفته شده و از مسولیتی به مسولیتی دیگر گمارده می­شوند. گماشته­های معامله­گر سخیف و کم­عقل که تنها دو قدم جلوتر را می­بینند، نه آبرو برایشان مهم است و نه وجدان نداشته­شان. ایشان به آینده ای سیاهی که در کمین­شان به انتظار است واقف نیستند. در واقع، نمی­دانند و یا نمی­خواهند بدانند که چهرۀ پس­گردنی­خورتر از آنها همواره در پرده یا آستین بالادستشان مستور است و دیر یا زود لابی­گران خودمحور برای تبرئه خود از گندیات گماشته­شان، سربازی را برای رساندن سربازی دیگر به انتهای صفحه شطرنج، قربانی خواهند داد. عواقب تکان­دهندۀ ناشی از سوء مدیریت گماشتۀ نالایق را به پیامدهای بی­انتهای لابی­گری­های شوم باید افزود که در مجال این نگارش نیست و فرصتی دیگر را می­طلبد.

 

2 تصمیم گیری­های ملاحظه­کارانه

لابی­گرانِ ناشی، برای تصمیم­گیری در موارد ریز و درشت، نه به سواد نداشته­شان مراجعه می­کنند و نه زحمت مطالعه و مراجعه به مشورت افراد کاردان و حاذق را به خود می­دهند. اینان نخستین جرقه­هایی که در ذهن خود جستجو و مرور می­کنند این است که چگونه از این مقوله به نفع خود بهره برداری کنند؟ چگونه آن را به عنوان برگی برنده در مقابل این و آن رو کنند؟ چه نوع منفعت شخصی و گروهی از این تصمیم عایدشان می­شود؟ آیا نفع و یا به ضرر شخصی در این تصمیم است؟ چگونه از این مورد برای بده و بگیرها و زد و بندهای سخیف و بی­مایۀ خود برای جلو بردن اهداف و فرونشاندن نفس همواره گرسنه و تشنه­شان بهره بگیرند؟ چیزی که برای آنها مهم نیست تصمیم گیری بر اساس تعقل و منافع مردمی و جمعی و آینده نگری است. با برخورداری از همین نفس مریض و ضعیف، آسیب­پذیر بودن و پتانسیل پذیرش هر پیشنهاد و هر گونه داد و ستدی با حراج رأی­ و عقیده­شان برای کسب امتیازی و دزدی آفتابه­ای دیگر مورد انتظار خواهد بود. نتیجه چیزی می شود که نه عقلاً پیش­بینی می­شود و نه چیزی است که دانایی و منطق حکم می­کند. در نهایت تصمیمی گرفته می­شود که آینده یک مجموعه، شهر و کشوری بر شانه های باد قرار می­گیرد و خود بخوانید حدیث مفصل از این مجمل که پیامد این نوع تصمیم گیری­ها چه فجایع خیانت آلودی را به همراه خواهد داشت.

 

3 نادیده گرفته شدن اشتباه خطاکاران

خطاکاران بی شمار عرصه سیاست، برای فرار از چنگال قانون و عدالت بر دامن لابی­گران می­آویزند. "تو از خطای این صرفنظر کن تا من خطای آن چشم بپوشیم"، جمله غریبی برای لابی­گران نیست. متخلفین ریز و درشت، به شکل­های مختلف افراد سهل المعامله را شناسایی و زیرکانه و با استفاده از نقاط ضعف آنها پیشروی و قلعه مقر تصمیم گیری لابی­گر را به سادگی به تسخیر می­کشند و بدین ترفند از قانون و مجازاتی که مستحقش می­باشند فرار و هر روز در کارشان حرفه­ای­تر و برای تکرار و ترقی و بُعد دادن به تخلفات­شان کارکشته­تر می­شوند و باز هم تصور کنید حق­کشی­ها، مال مظلوم ستانده شدن­ها، بیت المال­دزدی­ها و هزاران عاقبتی که از نادیده انگاشتن خطای متخلف سرازیر خواهد شد.

 

4 قربانی شدن منافع جمع

ساخت و پاخت و تبانی­های شخصی و جناحی جزیی و محدود، جایی برای اندیشیدن به منافع ملی و جمعی باقی نمی­گذارد. آن که سود اندک و مقطعی می­برد لابی­گران و آنان که زیان دایمی و بی انتها می­بنند جمع و گروهی اند که به ناآگاه ماندن، نیاندیشیدن، سکوت و اعتراض نکردن، پذیرفتن بی­لیاقتی بالادستان، افسوس و سرتکان دادن­های بی­فایده و ... عادت داده شده­اند.

 

5 رواج فساد اقتصادی و سوء استفاده های مالی

استفاده از لابی­گری سیاسی برای دستیابی به مطامع اقتصادی از رایج ترین بهره­برداری­های ناثواب از فرصت و قدرتی است که در جهت خدمت به یک جمع به شخصی واگذار شده است. از این رو، یکی از شوم­ترین و خطرناک­ترین آفت­های لابی­گری منفی، آلوده شدن قدرتمندان با عاملان فساد اداري و اقتصادي است که به طرز پیش­رونده ای اهداف خود را دنبال می­کنند. افراد ناشايست با بهره برداري از روابط خود، ريشه­هاي فساد را در ساختارهای مختلف می­دوانند و دردناک­تر این که لابی­گر صاحب قدرت نیز تبدیل به کرمی می­شود که به این کثافت عادت می­کند. پرهیز از لابی‌گری با جهت­گیری نزدیکی به کانون‌های قدرت و ثروت، توصیه‌ای است همیشگی از جانب رهبر فهیم انقلاب که نمایندگان مجلس (و به نوعی تمام مسولان ریز و درشت) بایستی در لحظه لحظه عمل خویش به عنوان زنگ هشدار آن را از یاد نبرد.

 

6 از دست رفتن حساسیت به کج اخلاقی­ها

جمع لابی­گران از کرده­های متعامل و متقابل خویش آگاهند و گاه به جد و به شوخ عملکرد همدیگر را مورد نقد و مدح قرار می­دهند. با سینه­ای پرباد، برای اثبات و به رخ کشیدن قدرت­شان، از رشادت­های لابی­گرانه سخن می­گویند و همین می­شود که کج اخلاقی ناپسند و انحرافی خطرناک به رفتاری معمول و روزمره مبدل می­شود. حساسیت به آن از دست رفته و به امری پذیرفته شده در ذهن لابی­گران و عامه مردم تبدیل می­شود و تصحیح این تصور کاری دشوار، زمان­بر و گاه غیرممکن می­نماید.

 

7 تغییر هویت و ماهیت افراد

لابی­گری منفی سبب تغییر هویت، شخصیت و ماهیت انسانی اشخاصی می­شود که در مقاطع گذشته اساس تفکرشان بر پایه­های خیرخواهانه و مردم­گرایانه بوده است. آلودگی پنهان به مفاسد غیراخلاقی، دگرگونی قهقرایانه و رو به عقب در شخصیت لابی­گر ریشه می دواند و تحولی عمیق و استحاله ای غیرقابل باور در فرد به وجود می­آید و گویی از گوسفندی، روباهی هزارلا شکل می­گیرد. لابی­گر، ناخودآگاه به موجودی غلط اندیش، سیّاسی بی­ریشه و ­وجدان، مسولی غیرپاسخگو و کذابی قهار بدل می­شود و ضرباتی که این چنین انسان­نماها می­توانند به جوامع انسانی وارد کنند، ابعادی گسترده و غیرقابل محاسبه به خود می­گیرد.

 

8 تغییر ذهنیت، اعتقاد و باورهای مردمی و جمعی

اذهان و افکار عمومی کمتر اشتباه می­کنند. اشتباهات و حرکت­های ناشیانه هرچند کوچک لابی­گر در عصر اطلاعات و ارتباطات کنونی مثل ویروسی منتشر و بسیاری از آن آگاه می­شوند و ذهنیت مردم نسبت به شخص، مجموعه، گاه مصدر قدرت و کل یک سیستم، به حق و به ناحق منفی و مسموم می­شود. و واکنش­های متفاوتی نیز در حال و آینده مورد انتظار خواهد بود. لابی­گرانِ سر فروبرده بر برف تصور می کنند که مردم فریبی همواره در دسترس و میسر است. غافل از این که در دنیای امروزی دسترسی به اطلاعات درست مطلقاً سخت نیست. خوشبختانه تعداد انسان­های آگاه هم برای بیداری­سازی توده عوام نیز رو به تزاید اند. بنابراین خیال آنها از عدم آگاهی و اشراف مردم بر اعمالشان، زهی باطل است.

 

 

 

به امید صلاح و اصلاح

 

سلیمان جمشیدی

دی ماه 1392

کانال تلگرامی صدای میانه اشتراک‌گذاری مستقیم این مطلب در تلگرام

نظر شما

۹۲/۱۰/۱۰ ۰۶:۰۴
راه را می‌بینی و نشسته‌ای
درد را می‌بینی و بی‌خیالی
آیا رفتن سخت شده یا بی‌خیالی ارزان
وای بر ما و افکار شرار شده
گدایی می‌توان کرد
می‌توان دیده را تنها گذاشت
می‌توان غربت را صدا کرد
آرمش را می‌توان ندید
تنها بودن و در جمع بودن هدف نیست
بودن و تلاش نمودن یک آرمان
اگر هستیم
باورمان باشد که موثریم
پس درود بر موج، سلام بر حرکت، این نشان زندگی است، هرچند در خاموشی
یا رحیم
۹۲/۱۰/۱۰ ۰۶:۰۰
متاسفانه اگر تو این شهر عدالت رعایت بشه باعث کارشکنی زیاده و خدمت بی منت و تلاش شبانه روزی بدون بوق و کرنا در این شهر محکوم به شکسته .... کاش اینطور نبود..
نمونه اش هم کارنامه‌ای است که بعیده از دفتر حافظه تاریخی این شهر، به این زودی پاک بشه.
ولی همت و تلاش زیاد میخواد. دست مریزاد
همه باید تلاش بکنن . یه دست هیچ وقت صدا نداره
۹۲/۱۰/۹ ۲۰:۳۲
[quote name="سینا میانه"]4 – قربانی شدن منافع جمع
ساخت و پاخت و تبانی­های شخصی و جناحی جزیی و محدود، جایی برای اندیشیدن به منافع ملی و جمعی باقی نمی­گذارد. آن که سود اندک و مقطعی می­برد لابی­گران و آنان که زیان دایمی و بی انتها می­بنند جمع و گروهی اند که به ناآگاه ماندن، نیاندیشیدن، سکوت و اعتراض نکردن، پذیرفتن بی­لیاقتی بالادستان، افسوس و سرتکان دادن­های بی­فایده و ... عادت داده شده­اند.

سلام آقای دکتر در تایید حرف های جنابعالی گوشه ای از خاطرات استادم را نقل می کنم:
ایشان استاد درس دینامیک و به قولی پدر دینامیک ایران می باشند که نمره های ایشان سالیان متمادی یک CERTIFICAION برای داشجویانش در خارج کشور و یک مجوز کار برای مهندسین شاغل در داخل کشور محسوب می شد. ایشان می فرمودند: وقتی شروه به حل مساله ای می نمایید حتما در اول ذهن خود یادآوری کنید اول خود خانواده و فرزندتان از جواب این مساله در زندگی خصوصی استفاده خواهند نمود و انوقت چه کسی حاضر است یه قطعه معیوب و ناقص طراحی نماید؟ چه کسی حاضر است متریال با کیفیت را با آن ساختمانی تعویض نماید؟ چه کسی حاضر است بدون تست عملکردی سیستمی را با تجهیزات مختلف تایید نماید؟ چه کسی حاضر است مرگ، نقص عضو و انفجار را بپذیرد و بداند فرزندش قربانی این اتفاق باشد؟ قطعا اگر نتیجه به خود آدم برگردد شخصی را موافق با اعمال نادرست نخواهیم یافت.
اگر قراره ساخت و پاخت کنیم تا فرزندانمان در آینده با مسئولین بی لیاقت قلح و قمح شوند من که نمی پذیرم فقط به خاطر خودم و خانواده ام و ....[/quote]

سینای عزیز مشکل دقیقا همین جاست. این افراد تنها دو قدم جلوتر از خود را می بینند. به فکر حال و آینده فرزندان خودشان هم نیستند و به ابعاد فاجعه آمیز تصمیمات لابی گرانه شان نمی اندیشند. آنها به هر قیمت می خواهند در همان لحظه آتش نفس خود را با آبی سرد فروکش کنند.
۹۲/۱۰/۹ ۲۰:۳۰
[quote name="سینا میانه"][quote name="مریم ش"]فوق العاده زیبا قلم زدید آقای دکتر، ممنون
نظام اداری ما به یک بیمار صعب العلاج شبیه است که بدون معجزه، امیدی به آن نیست و البته این معجزه به حداقل چیزی که نیاز دارد، تسلیم بیماری نشدن و شفا خواستن با قدرت ایمان و توکل است؛ تنها کاری که به ذهن می رسد این است که نباید در این نظام ناسالم، به رکود، بی انگیزگی و خمودگی و همرنگ جماعت شدن مبتلا شد، بلکه هر کسی در هر جایگاهی که قرار دارد باید هرکاری که از دستش برمی آید را انجام دهد، باید توجه داشت که حتی یک کارمند یا مدیر با وجدان و پرتلاش، موجب آغاز ضربان نبض سلامت در یک نظام اداری می گردد.[/quote]
تسلیم شرایط موجود نشدن و صبر در مقابل ناهنجاری های پر قدرت به امید تحقق پیروزی یکی از ویژگیهای افراد بسیار موفق می باشد که حتی اگر نمی توانند تغییری در شرایط موجود بوجود آورند حداقل به تشکیل سیلاب ویرانگر همرنگی هیچگونه کمکی نمی نمایند[/quote]


سینای عزیز، تعریف بنده از موفقیت با کلیشه ای که در جامعه از دستبابی به ثروت و قدرت و مقام و ... ساخته شده، متفاوت است. موفقیت در رسیدن به لذت ها و رفاه زودگذر و آنی نیست.
به علاوه، بنده معتقدم تغییر مثبت در هر شرایطی در جامعه امکان پذیر است. تلاش در راه اصلاح و فرهنگ نباید خستگی بشناسد و الا این تلاش هیچ ثمری در بر نخواهد داشت. صبر، تلاش و پایمردی کلید اثرگذاری مثبت بر فرهنگ عمومی جامعه است. در ضمن فکر تغییر و ایحاد آن همواره هزینه هایی هم در پی دارد که بنده شخصا قبلا داده ام و مسلمما در آینده هم باید بدهم.
۹۲/۱۰/۹ ۲۰:۲۱
[quote name="مریم ش"]فوق العاده زیبا قلم زدید آقای دکتر، ممنون
نظام اداری ما به یک بیمار صعب العلاج شبیه است که بدون معجزه، امیدی به آن نیست و البته این معجزه به حداقل چیزی که نیاز دارد، تسلیم بیماری نشدن و شفا خواستن با قدرت ایمان و توکل است؛ تنها کاری که به ذهن می رسد این است که نباید در این نظام ناسالم، به رکود، بی انگیزگی و خمودگی و همرنگ جماعت شدن مبتلا شد، بلکه هر کسی در هر جایگاهی که قرار دارد باید هرکاری که از دستش برمی آید را انجام دهد، باید توجه داشت که حتی یک کارمند یا مدیر با وجدان و پرتلاش، موجب آغاز ضربان نبض سلامت در یک نظام اداری می گردد.[/quote]

سرکار خانم مریم ش.
ضمن تشکر
بعضا استفاده از رقص ادبی کلمان و به کار بردن آرایه های ادبی، چیزهایی به خواننده القا می شود که هر چند زیباست اما بی محتوا و یا منحرف و قلب واقعیت است.
بنده نهایت تلاشم را می کنم تا حداقل استفاده از این تزئینات را در نوشته خود بیاورم و نمی دانم تا چه حد موفق بوده ام. در هر حال، خیلی مشتاقم که مردم از هر قشری بتوانند مطالب را بخوانند و متوجه منظور نوشته ها شوند. کار فرهنگی زمان بر و سخت و طاقت فرسا است. ولی بنده کسی نیستم که از پای بنشینم.
بحث ها را در مجالس ببرید تا مردم آگاه تر شوند.
۹۲/۱۰/۹ ۱۹:۵۰
با سلام مجدد خدمت همه عزیزان ، دانشمندی به نام مازلو در نظریه سلسله مراتب نیازهای بشر ،آن را به 5سطح تقسیم کرده :1-نیاز فیزیولوژیک 2-نیاز ایمنی 3-نیاز اجتماعی،عشق،تعلق 4-نیاز احترام 5- نیاز خود شکوفایی وهر کدام از اینها شرح مفصلی را می طلبد.... نخبگان وروشنفکران جامعه می توانند به راحتی رابطه بین رفتار جامعه در موضوع خاص رابا رفع نیاز های آنها بسنجند وراهکار های عملی برای تصمیم صحیح وروشن شدن تکنیک های افرادی که به ناحق از کمبودهای جامعه برای رسیدن به اهداف شوم خود استفاده می کنند ارائه دهند به فرض مثال همین موضوعات مطروحه آقای دکتر جمشیدی وسایر عزیزان ورابطه انها با نیازهای افراد جامعه .
۹۲/۱۰/۹ ۱۲:۴۹
4 – قربانی شدن منافع جمع
ساخت و پاخت و تبانی­های شخصی و جناحی جزیی و محدود، جایی برای اندیشیدن به منافع ملی و جمعی باقی نمی­گذارد. آن که سود اندک و مقطعی می­برد لابی­گران و آنان که زیان دایمی و بی انتها می­بنند جمع و گروهی اند که به ناآگاه ماندن، نیاندیشیدن، سکوت و اعتراض نکردن، پذیرفتن بی­لیاقتی بالادستان، افسوس و سرتکان دادن­های بی­فایده و ... عادت داده شده­اند.

سلام آقای دکتر در تایید حرف های جنابعالی گوشه ای از خاطرات استادم را نقل می کنم:
ایشان استاد درس دینامیک و به قولی پدر دینامیک ایران می باشند که نمره های ایشان سالیان متمادی یک CERTIFICAION برای داشجویانش در خارج کشور و یک مجوز کار برای مهندسین شاغل در داخل کشور محسوب می شد. ایشان می فرمودند: وقتی شروه به حل مساله ای می نمایید حتما در اول ذهن خود یادآوری کنید اول خود خانواده و فرزندتان از جواب این مساله در زندگی خصوصی استفاده خواهند نمود و انوقت چه کسی حاضر است یه قطعه معیوب و ناقص طراحی نماید؟ چه کسی حاضر است متریال با کیفیت را با آن ساختمانی تعویض نماید؟ چه کسی حاضر است بدون تست عملکردی سیستمی را با تجهیزات مختلف تایید نماید؟ چه کسی حاضر است مرگ، نقص عضو و انفجار را بپذیرد و بداند فرزندش قربانی این اتفاق باشد؟ قطعا اگر نتیجه به خود آدم برگردد شخصی را موافق با اعمال نادرست نخواهیم یافت.
اگر قراره ساخت و پاخت کنیم تا فرزندانمان در آینده با مسئولین بی لیاقت قلح و قمح شوند من که نمی پذیرم فقط به خاطر خودم و خانواده ام و ....
۹۲/۱۰/۹ ۱۲:۳۸
[quote name="دکتر سلیمان جمشیدی"][quote name="شرق"]1 – ناشایست سالاری

روابط اجتماعي بين لابی­گر و ديگران در جامعه، قدرت چانه زني و اقناع مخاطب مهارتی است که مي­تواند در هموارسازي بسياري از مشکلات راهگشا باشد. به عبارت ديگر، در صورتي که اين قابلیت در چارچوب­هاي قانوني و براي اهدافي مشروع باشد، نه تنها امري مذموم نيست بلکه يک توانايي است که در نهادهايي که نيازمند اجماع نظرات ديگران است مي­تواند به عنوان يک ابزار در نظر گرفته شوند. در حالی که مهم­ترين و مخرب­ترين آسيب لابی­گری­های ملاحظه­کارانه را می­توان ممانعت از شايسته سالاري دانست. این نوع لابی­گری­ها­ اغلب به قبیله­سالاری، خویشاوندسالاری، رفیق­سالاری و همشهری سالاری­های ناشایسته و گاه چاکرسالاری ختم می­شود. رسیدن لابی­گران به اهداف شوم باعث تمرکز آنها روی به قدرت رساندن خوب­پس­گردنی­خوران و چاکرم­گویان بی­لیاقت می­شود. گندزنی­های مدیران بی­لیاقت این چنینی در مسولیت­های قبلی­شان نیز به سبب ذوب شدن در مطامع بالادست­ها و پاره نکردن زنجیر حقارت و اسارتی نادیده گرفته شده و از مسولیتی به مسولیتی دیگر گمارده می­شوند. گماشته­های معامله­گر سخیف و کم­عقل که تنها دو قدم جلوتر را می­بینند، نه آبرو برایشان مهم است و نه وجدان نداشته­شان. ایشان به آینده ای سیاهی که در کمین­شان به انتظار است واقف نیستند. در واقع، نمی­دانند و یا نمی­خواهند بدانند که چهرۀ پس­گردنی­خورتر از آنها همواره در پرده یا آستین بالادستشان مستور است و دیر یا زود لابی­گران خودمحور برای تبرئه خود از گندیات گماشته­شان، سربازی را برای رساندن سربازی دیگر به انتهای صفحه شطرنج، قربانی خواهند داد. عواقب تکان­دهندۀ ناشی از سوء مدیریت گماشتۀ نالایق را به پیامدهای بی­انتهای لابی­گری­های شوم باید افزود که در مجال این نگارش نیست و فرصتی دیگر را می­طلبد.


ای کاش به یک روشی می شد در متن جامعه عموم مردم در جریان کامل قضایا قرار گیرند چرا کسانی که باج نمی دهند وهمواره حرف حق می زنند سرنوشت آقایان.....پیدا می کنند دو ماه تحملش نکردند ولی سوابق بعضی آویزان های تاریخ وبی کفایت را در رییس ومعاونی چرخ می زنندوآن را لیاقت قلمداد می کنند ظلم واقعی را حامیان وساکتین انجام می دهند ![/quote]


آقای دکتر این مسولیت به عهده ما تحصیل کردگان معتمد مردم است. همت کنید به خدا می شود.[/quote]
صد البته باقی ماندن افراد بر پست های کلیدی موفقیت این افراد نالایق نیست بلکه اول ضعف ما در چینش افراد با تفکرات صحیح و عمل گرایی و در مرحله دوم فرصت از دست دادن زندگی خوب برای این گونه مدیران غیر موفق می باشد که صرفا عمر خود را در اتاق های در بسته و دور از تخصص خویش سپری می کنند. فرصت زندگی اینگونه افراد هم بسیار مهم است و شاید این افراد با توانایی های خود اگر در جای صحیح دیگر مشغول کار شوند زندگی بهتری برای خود رقم می زنند و این فرصت را هم ما و هم خودشان از خود این مدیران می گیریم.
۹۲/۱۰/۹ ۱۲:۳۳
[quote name="مریم ش"]فوق العاده زیبا قلم زدید آقای دکتر، ممنون
نظام اداری ما به یک بیمار صعب العلاج شبیه است که بدون معجزه، امیدی به آن نیست و البته این معجزه به حداقل چیزی که نیاز دارد، تسلیم بیماری نشدن و شفا خواستن با قدرت ایمان و توکل است؛ تنها کاری که به ذهن می رسد این است که نباید در این نظام ناسالم، به رکود، بی انگیزگی و خمودگی و همرنگ جماعت شدن مبتلا شد، بلکه هر کسی در هر جایگاهی که قرار دارد باید هرکاری که از دستش برمی آید را انجام دهد، باید توجه داشت که حتی یک کارمند یا مدیر با وجدان و پرتلاش، موجب آغاز ضربان نبض سلامت در یک نظام اداری می گردد.[/quote]
تسلیم شرایط موجود نشدن و صبر در مقابل ناهنجاری های پر قدرت به امید تحقق پیروزی یکی از ویژگیهای افراد بسیار موفق می باشد که حتی اگر نمی توانند تغییری در شرایط موجود بوجود آورند حداقل به تشکیل سیلاب ویرانگر همرنگی هیچگونه کمکی نمی نمایند
۹۲/۱۰/۹ ۱۲:۳۰
[quote name="مریم ش"]http://upload7.ir/viewer.php?file=80582236382092022544.jpg[/quote]
عکس جالبی است و حکایت شهر ما که خم شدن را به ایستادن ترجیح می دهند تا کجا... خدا می داند
۹۲/۱۰/۹ ۰۷:۴۴
http://upload7.ir/viewer.php?file=80582236382092022544.jpg
۹۲/۱۰/۹ ۰۷:۴۴
http://upload7.ir/images/80582236382092022544.jpg
۹۲/۱۰/۹ ۰۷:۳۹
فوق العاده زیبا قلم زدید آقای دکتر، ممنون
نظام اداری ما به یک بیمار صعب العلاج شبیه است که بدون معجزه، امیدی به آن نیست و البته این معجزه به حداقل چیزی که نیاز دارد، تسلیم بیماری نشدن و شفا خواستن با قدرت ایمان و توکل است؛ تنها کاری که به ذهن می رسد این است که نباید در این نظام ناسالم، به رکود، بی انگیزگی و خمودگی و همرنگ جماعت شدن مبتلا شد، بلکه هر کسی در هر جایگاهی که قرار دارد باید هرکاری که از دستش برمی آید را انجام دهد، باید توجه داشت که حتی یک کارمند یا مدیر با وجدان و پرتلاش، موجب آغاز ضربان نبض سلامت در یک نظام اداری می گردد.
۹۲/۱۰/۸ ۲۰:۵۵
[quote name="شرق"]1 – ناشایست سالاری

روابط اجتماعي بين لابی­گر و ديگران در جامعه، قدرت چانه زني و اقناع مخاطب مهارتی است که مي­تواند در هموارسازي بسياري از مشکلات راهگشا باشد. به عبارت ديگر، در صورتي که اين قابلیت در چارچوب­هاي قانوني و براي اهدافي مشروع باشد، نه تنها امري مذموم نيست بلکه يک توانايي است که در نهادهايي که نيازمند اجماع نظرات ديگران است مي­تواند به عنوان يک ابزار در نظر گرفته شوند. در حالی که مهم­ترين و مخرب­ترين آسيب لابی­گری­های ملاحظه­کارانه را می­توان ممانعت از شايسته سالاري دانست. این نوع لابی­گری­ها­ اغلب به قبیله­سالاری، خویشاوندسالاری، رفیق­سالاری و همشهری سالاری­های ناشایسته و گاه چاکرسالاری ختم می­شود. رسیدن لابی­گران به اهداف شوم باعث تمرکز آنها روی به قدرت رساندن خوب­پس­گردنی­خوران و چاکرم­گویان بی­لیاقت می­شود. گندزنی­های مدیران بی­لیاقت این چنینی در مسولیت­های قبلی­شان نیز به سبب ذوب شدن در مطامع بالادست­ها و پاره نکردن زنجیر حقارت و اسارتی نادیده گرفته شده و از مسولیتی به مسولیتی دیگر گمارده می­شوند. گماشته­های معامله­گر سخیف و کم­عقل که تنها دو قدم جلوتر را می­بینند، نه آبرو برایشان مهم است و نه وجدان نداشته­شان. ایشان به آینده ای سیاهی که در کمین­شان به انتظار است واقف نیستند. در واقع، نمی­دانند و یا نمی­خواهند بدانند که چهرۀ پس­گردنی­خورتر از آنها همواره در پرده یا آستین بالادستشان مستور است و دیر یا زود لابی­گران خودمحور برای تبرئه خود از گندیات گماشته­شان، سربازی را برای رساندن سربازی دیگر به انتهای صفحه شطرنج، قربانی خواهند داد. عواقب تکان­دهندۀ ناشی از سوء مدیریت گماشتۀ نالایق را به پیامدهای بی­انتهای لابی­گری­های شوم باید افزود که در مجال این نگارش نیست و فرصتی دیگر را می­طلبد.


ای کاش به یک روشی می شد در متن جامعه عموم مردم در جریان کامل قضایا قرار گیرند چرا کسانی که باج نمی دهند وهمواره حرف حق می زنند سرنوشت آقایان.....پیدا می کنند دو ماه تحملش نکردند ولی سوابق بعضی آویزان های تاریخ وبی کفایت را در رییس ومعاونی چرخ می زنندوآن را لیاقت قلمداد می کنند ظلم واقعی را حامیان وساکتین انجام می دهند ![/quote]


آقای دکتر این مسولیت به عهده ما تحصیل کردگان معتمد مردم است. همت کنید به خدا می شود.
۹۲/۱۰/۸ ۲۰:۵۴
[quote name="سینا میانه"][quote name="شرق"]1 – ناشایست سالاری

روابط اجتماعي بين لابی­گر و ديگران در جامعه، قدرت چانه زني و اقناع مخاطب مهارتی است که مي­تواند در هموارسازي بسياري از مشکلات راهگشا باشد. به عبارت ديگر، در صورتي که اين قابلیت در چارچوب­هاي قانوني و براي اهدافي مشروع باشد، نه تنها امري مذموم نيست بلکه يک توانايي است که در نهادهايي که نيازمند اجماع نظرات ديگران است مي­تواند به عنوان يک ابزار در نظر گرفته شوند. در حالی که مهم­ترين و مخرب­ترين آسيب لابی­گری­های ملاحظه­کارانه را می­توان ممانعت از شايسته سالاري دانست. این نوع لابی­گری­ها­ اغلب به قبیله­سالاری، خویشاوندسالاری، رفیق­سالاری و همشهری سالاری­های ناشایسته و گاه چاکرسالاری ختم می­شود. رسیدن لابی­گران به اهداف شوم باعث تمرکز آنها روی به قدرت رساندن خوب­پس­گردنی­خوران و چاکرم­گویان بی­لیاقت می­شود. گندزنی­های مدیران بی­لیاقت این چنینی در مسولیت­های قبلی­شان نیز به سبب ذوب شدن در مطامع بالادست­ها و پاره نکردن زنجیر حقارت و اسارتی نادیده گرفته شده و از مسولیتی به مسولیتی دیگر گمارده می­شوند. گماشته­های معامله­گر سخیف و کم­عقل که تنها دو قدم جلوتر را می­بینند، نه آبرو برایشان مهم است و نه وجدان نداشته­شان. ایشان به آینده ای سیاهی که در کمین­شان به انتظار است واقف نیستند. در واقع، نمی­دانند و یا نمی­خواهند بدانند که چهرۀ پس­گردنی­خورتر از آنها همواره در پرده یا آستین بالادستشان مستور است و دیر یا زود لابی­گران خودمحور برای تبرئه خود از گندیات گماشته­شان، سربازی را برای رساندن سربازی دیگر به انتهای صفحه شطرنج، قربانی خواهند داد. عواقب تکان­دهندۀ ناشی از سوء مدیریت گماشتۀ نالایق را به پیامدهای بی­انتهای لابی­گری­های شوم باید افزود که در مجال این نگارش نیست و فرصتی دیگر را می­طلبد.


ای کاش به یک روشی می شد در متن جامعه عموم مردم در جریان کامل قضایا قرار گیرند چرا کسانی که باج نمی دهند وهمواره حرف حق می زنند سرنوشت آقایان.....پیدا می کنند دو ماه تحملش نکردند ولی سوابق بعضی آویزان های تاریخ وبی کفایت را در رییس ومعاونی چرخ می زنندوآن را لیاقت قلمداد می کنند ظلم واقعی را حامیان وساکتین انجام می دهند ![/quote]

تا شروع حرکت همیشه دشواریهای زیادی باید تجمل نمود و وقتی حرکتی شروع شد دیگر نمی توان جلوی آن را گرفت.[/quote]

دنباله مباحث را بگیرید. نقد کنید. مردم را تشویق به مطالعه آنها کنید. در مجامع مختلف در این زمینه صحبت کنید........ باور کنید می توان خواب زدگان را از غفلت بیدار نمود.
۹۲/۱۰/۸ ۲۰:۵۲
[quote name="سینا میانه"]– تغییر ذهنیت، اعتقاد و باورهای مردمی و جمعی

اذهان و افکار عمومی کمتر اشتباه می­کنند. اشتباهات و حرکت­های ناشیانه هرچند کوچک لابی­گر در عصر اطلاعات و ارتباطات کنونی مثل ویروسی منتشر و بسیاری از آن آگاه می­شوند و ذهنیت مردم نسبت به شخص، مجموعه، گاه مصدر قدرت و کل یک سیستم، به حق و به ناحق منفی و مسموم می­شود. و واکنش­های متفاوتی نیز در حال و آینده مورد انتظار خواهد بود. لابی­گرانِ سر فروبرده بر برف تصور می کنند که مردم فریبی همواره در دسترس و میسر است. غافل از این که در دنیای امروزی دسترسی به اطلاعات درست مطلقاً سخت نیست. خوشبختانه تعداد انسان­های آگاه هم برای بیداری­سازی توده عوام نیز رو به تزاید اند. بنابراین خیال آنها از عدم آگاهی و اشراف مردم بر اعمالشان، زهی باطل است.

استاد عزیز لابی گران منحرف سر فروبرده در برف ندارند و احتمال زیاد دوست دارند سرهای دیگر را زیر برف دفن کنند اگر بتوانند[/quote]

باید به این سرزیربرف ها گفت: زهی خیال باطل، عصر ارتباطات است و آگاه سازی مردم اصلا دشوار نیست. به قول ما آذری ها مردم غذا را با دهانشان می خوذند نه با گوششان. تا کی می توانند سر این و آن را در زیر آب کنند؟ موعد اجل آنها با همت مردم به سرعت در شمارش معکوس است.
۹۲/۱۰/۸ ۲۰:۴۹
[quote name="بی نسبت با آن مددی"]یادمه آقای احمدی نژاد انرژی هسته ای رو انقدر ساده میکرد که ننه من هم می فهمید. هر چند ننه من به رحمت خدا رفته و باز هرچند مسائل واحد میانه از انرژی هسته ای هم بغرنج تره! اما اجازه میخوام به زبان ساده بیان کنم: آقای دکتر جمشیدی! فرمایش شما در هر جامعه ای چه به کوچکی خانواده و چه به بزرگی دهکده جهانی متین و درست است. نمود نوشته هاتان در مورد دانشگاه آزاد این است که، این دانشگاه کمابیش مجبور به مراوده با نمایندگان مجلس، ودر این بین برخی نمایندگان استان مجبور به مراوده با نمایندگان شهرستان، و این برخی نمایندگان شهرستان مجبور به مراوده با ناشایست ترین افراد شهر میباشند به دو دلیل: یا زیر دین انتخابات قبلی هستند یا در حال دانه پاشی برای انتخابات آینده اند که همان داستان مدیون کردن دانشجو با تغییر نمره از 6 به 18 یا تخفیف شهریه برای افراد مرفه شهر تکرار شود. به نظر شما این مراودات نابجا که تمامی هشت بند نوشته شما را به دنبال دارد از کجا باید قطع شود؟ یا بهتر بگویم کدام گروه ذینفع از این مراودات حاضر به شکستن این اتصالات خواهد بود؟[/quote]

تا این اتصالات و دورهای تسلسل قطع نشود هیچ مجموعه ای را امید اصلاح نیست. راه حل ساده ولی مشکل این فجابع، ارتقاء سطح آگاهی، بینش و فرهنگ مردم است و بس. اگر مردم آگاه باشند کدام عوام و خواص فریب کذاب و صادقی به قدرت می رسد و چنین معظلاتی را در گوشه گوشه شهر به وجود می آورد؟ ......
۹۲/۱۰/۸ ۲۰:۴۴
[quote name="شرق"]این مباحث علمی وخردورزانه هر یک از دوستان که به دور از هتک حرمتها ودر چارچوب احترام به تفکرات همدیگربوده، روزی فرا رسد عمیق تر وبا مشارکت همه متفکرین رونق بیشتری پیدا کند از (سینا میانه)(بی نسبت با آن مددی) مخصوصا آقای دکترجمشیدی به نوبه خودم تشکر می کنم[/quote]


آقای دکتر فعلا این نوشتن ها تنها کاری است که می توانم انجام دهم. کاش توان و اختیار بیشتری برای تصحیح فرهنگ شهر و کشورم داشتم و نتایج ارتقا فرهنگ را همه با هم با لذت به نظاره می نشستیم.

افسوس آنچه که گندیده [b]خود خود نمک[/b] است.
۹۲/۱۰/۷ ۲۱:۰۰
این مباحث علمی وخردورزانه هر یک از دوستان که به دور از هتک حرمتها ودر چارچوب احترام به تفکرات همدیگربوده، روزی فرا رسد عمیق تر وبا مشارکت همه متفکرین رونق بیشتری پیدا کند از (سینا میانه)(بی نسبت با آن مددی) مخصوصا آقای دکترجمشیدی به نوبه خودم تشکر می کنم
۹۲/۱۰/۷ ۱۶:۰۴
یادمه آقای احمدی نژاد انرژی هسته ای رو انقدر ساده میکرد که ننه من هم می فهمید. هر چند ننه من به رحمت خدا رفته و باز هرچند مسائل واحد میانه از انرژی هسته ای هم بغرنج تره! اما اجازه میخوام به زبان ساده بیان کنم: آقای دکتر جمشیدی! فرمایش شما در هر جامعه ای چه به کوچکی خانواده و چه به بزرگی دهکده جهانی متین و درست است. نمود نوشته هاتان در مورد دانشگاه آزاد این است که، این دانشگاه کمابیش مجبور به مراوده با نمایندگان مجلس، ودر این بین برخی نمایندگان استان مجبور به مراوده با نمایندگان شهرستان، و این برخی نمایندگان شهرستان مجبور به مراوده با ناشایست ترین افراد شهر میباشند به دو دلیل: یا زیر دین انتخابات قبلی هستند یا در حال دانه پاشی برای انتخابات آینده اند که همان داستان مدیون کردن دانشجو با تغییر نمره از 6 به 18 یا تخفیف شهریه برای افراد مرفه شهر تکرار شود. به نظر شما این مراودات نابجا که تمامی هشت بند نوشته شما را به دنبال دارد از کجا باید قطع شود؟ یا بهتر بگویم کدام گروه ذینفع از این مراودات حاضر به شکستن این اتصالات خواهد بود؟
۹۲/۱۰/۷ ۱۳:۵۳
– تغییر ذهنیت، اعتقاد و باورهای مردمی و جمعی

اذهان و افکار عمومی کمتر اشتباه می­کنند. اشتباهات و حرکت­های ناشیانه هرچند کوچک لابی­گر در عصر اطلاعات و ارتباطات کنونی مثل ویروسی منتشر و بسیاری از آن آگاه می­شوند و ذهنیت مردم نسبت به شخص، مجموعه، گاه مصدر قدرت و کل یک سیستم، به حق و به ناحق منفی و مسموم می­شود. و واکنش­های متفاوتی نیز در حال و آینده مورد انتظار خواهد بود. لابی­گرانِ سر فروبرده بر برف تصور می کنند که مردم فریبی همواره در دسترس و میسر است. غافل از این که در دنیای امروزی دسترسی به اطلاعات درست مطلقاً سخت نیست. خوشبختانه تعداد انسان­های آگاه هم برای بیداری­سازی توده عوام نیز رو به تزاید اند. بنابراین خیال آنها از عدم آگاهی و اشراف مردم بر اعمالشان، زهی باطل است.

استاد عزیز لابی گران منحرف سر فروبرده در برف ندارند و احتمال زیاد دوست دارند سرهای دیگر را زیر برف دفن کنند اگر بتوانند
۹۲/۱۰/۷ ۱۳:۵۲
[quote name="شرق"]4 – قربانی شدن منافع جمع

(ساخت و پاخت و تبانی­های شخصی و جناحی جزیی و محدود، جایی برای اندیشیدن به منافع ملی و جمعی باقی نمی­گذارد. آن که سود اندک و مقطعی می­برد لابی­گران و آنان که زیان دایمی و بی انتها می­بنند جمع و گروهی اند که به ناآگاه ماندن، نیاندیشیدن، سکوت و اعتراض نکردن، پذیرفتن بی­لیاقتی بالادستان، افسوس و سرتکان دادن­های بی­فایده و ... عادت داده شده­اند.)


از اصحاب اندیشه وقلم خواهش دارم این قسمت در غالب یک طرح سوال جدی وکارشناسی مورد بررسی دقیق منطقه ای قرار گیرد وعلت های ارجحیت همشهری های عزیز به منفعت های آنی ومقطعی چیست؟ وهمین تفکر جمعی مردم است که غالب های فکری مسئولین را شکل می دهد وهر کس در میانه مسئول می شود می داند که اصل کار های اساسی وبنیادین نیست ! ذائقه شناسی رمز موفقیت کسانی است که به دنبال کسب قدرت هستند وتغییر ذائقه مردم کار کسانی است که می خواهند هزینه دهند.[/quote]
در این مورد به عدم آگاهی افراد از توانایی هایشان می توان اشاره نمود جاییکه افراد به دلیل ترس از از دست دادن شغل فعلی و نگه داشته شدن در مرزهای کوچک امکان رشد و نمو برای خود قائل نبوده و حتی ترس از نداشتن درآمد و عدم دسترسی به شغل های جدید می تواند زمینه ساز سو ء استفاده را برای ... فراهم نماید
۹۲/۱۰/۷ ۱۳:۴۷
[quote name="شرق"]1 – ناشایست سالاری

روابط اجتماعي بين لابی­گر و ديگران در جامعه، قدرت چانه زني و اقناع مخاطب مهارتی است که مي­تواند در هموارسازي بسياري از مشکلات راهگشا باشد. به عبارت ديگر، در صورتي که اين قابلیت در چارچوب­هاي قانوني و براي اهدافي مشروع باشد، نه تنها امري مذموم نيست بلکه يک توانايي است که در نهادهايي که نيازمند اجماع نظرات ديگران است مي­تواند به عنوان يک ابزار در نظر گرفته شوند. در حالی که مهم­ترين و مخرب­ترين آسيب لابی­گری­های ملاحظه­کارانه را می­توان ممانعت از شايسته سالاري دانست. این نوع لابی­گری­ها­ اغلب به قبیله­سالاری، خویشاوندسالاری، رفیق­سالاری و همشهری سالاری­های ناشایسته و گاه چاکرسالاری ختم می­شود. رسیدن لابی­گران به اهداف شوم باعث تمرکز آنها روی به قدرت رساندن خوب­پس­گردنی­خوران و چاکرم­گویان بی­لیاقت می­شود. گندزنی­های مدیران بی­لیاقت این چنینی در مسولیت­های قبلی­شان نیز به سبب ذوب شدن در مطامع بالادست­ها و پاره نکردن زنجیر حقارت و اسارتی نادیده گرفته شده و از مسولیتی به مسولیتی دیگر گمارده می­شوند. گماشته­های معامله­گر سخیف و کم­عقل که تنها دو قدم جلوتر را می­بینند، نه آبرو برایشان مهم است و نه وجدان نداشته­شان. ایشان به آینده ای سیاهی که در کمین­شان به انتظار است واقف نیستند. در واقع، نمی­دانند و یا نمی­خواهند بدانند که چهرۀ پس­گردنی­خورتر از آنها همواره در پرده یا آستین بالادستشان مستور است و دیر یا زود لابی­گران خودمحور برای تبرئه خود از گندیات گماشته­شان، سربازی را برای رساندن سربازی دیگر به انتهای صفحه شطرنج، قربانی خواهند داد. عواقب تکان­دهندۀ ناشی از سوء مدیریت گماشتۀ نالایق را به پیامدهای بی­انتهای لابی­گری­های شوم باید افزود که در مجال این نگارش نیست و فرصتی دیگر را می­طلبد.


ای کاش به یک روشی می شد در متن جامعه عموم مردم در جریان کامل قضایا قرار گیرند چرا کسانی که باج نمی دهند وهمواره حرف حق می زنند سرنوشت آقایان.....پیدا می کنند دو ماه تحملش نکردند ولی سوابق بعضی آویزان های تاریخ وبی کفایت را در رییس ومعاونی چرخ می زنندوآن را لیاقت قلمداد می کنند ظلم واقعی را حامیان وساکتین انجام می دهند ![/quote]

تا شروع حرکت همیشه دشواریهای زیادی باید تجمل نمود و وقتی حرکتی شروع شد دیگر نمی توان جلوی آن را گرفت.
۹۲/۱۰/۶ ۱۶:۵۳
4 – قربانی شدن منافع جمع

(ساخت و پاخت و تبانی­های شخصی و جناحی جزیی و محدود، جایی برای اندیشیدن به منافع ملی و جمعی باقی نمی­گذارد. آن که سود اندک و مقطعی می­برد لابی­گران و آنان که زیان دایمی و بی انتها می­بنند جمع و گروهی اند که به ناآگاه ماندن، نیاندیشیدن، سکوت و اعتراض نکردن، پذیرفتن بی­لیاقتی بالادستان، افسوس و سرتکان دادن­های بی­فایده و ... عادت داده شده­اند.)


از اصحاب اندیشه وقلم خواهش دارم این قسمت در غالب یک طرح سوال جدی وکارشناسی مورد بررسی دقیق منطقه ای قرار گیرد وعلت های ارجحیت همشهری های عزیز به منفعت های آنی ومقطعی چیست؟ وهمین تفکر جمعی مردم است که غالب های فکری مسئولین را شکل می دهد وهر کس در میانه مسئول می شود می داند که اصل کار های اساسی وبنیادین نیست ! ذائقه شناسی رمز موفقیت کسانی است که به دنبال کسب قدرت هستند وتغییر ذائقه مردم کار کسانی است که می خواهند هزینه دهند.
۹۲/۱۰/۵ ۱۶:۱۷
1 – ناشایست سالاری

روابط اجتماعي بين لابی­گر و ديگران در جامعه، قدرت چانه زني و اقناع مخاطب مهارتی است که مي­تواند در هموارسازي بسياري از مشکلات راهگشا باشد. به عبارت ديگر، در صورتي که اين قابلیت در چارچوب­هاي قانوني و براي اهدافي مشروع باشد، نه تنها امري مذموم نيست بلکه يک توانايي است که در نهادهايي که نيازمند اجماع نظرات ديگران است مي­تواند به عنوان يک ابزار در نظر گرفته شوند. در حالی که مهم­ترين و مخرب­ترين آسيب لابی­گری­های ملاحظه­کارانه را می­توان ممانعت از شايسته سالاري دانست. این نوع لابی­گری­ها­ اغلب به قبیله­سالاری، خویشاوندسالاری، رفیق­سالاری و همشهری سالاری­های ناشایسته و گاه چاکرسالاری ختم می­شود. رسیدن لابی­گران به اهداف شوم باعث تمرکز آنها روی به قدرت رساندن خوب­پس­گردنی­خوران و چاکرم­گویان بی­لیاقت می­شود. گندزنی­های مدیران بی­لیاقت این چنینی در مسولیت­های قبلی­شان نیز به سبب ذوب شدن در مطامع بالادست­ها و پاره نکردن زنجیر حقارت و اسارتی نادیده گرفته شده و از مسولیتی به مسولیتی دیگر گمارده می­شوند. گماشته­های معامله­گر سخیف و کم­عقل که تنها دو قدم جلوتر را می­بینند، نه آبرو برایشان مهم است و نه وجدان نداشته­شان. ایشان به آینده ای سیاهی که در کمین­شان به انتظار است واقف نیستند. در واقع، نمی­دانند و یا نمی­خواهند بدانند که چهرۀ پس­گردنی­خورتر از آنها همواره در پرده یا آستین بالادستشان مستور است و دیر یا زود لابی­گران خودمحور برای تبرئه خود از گندیات گماشته­شان، سربازی را برای رساندن سربازی دیگر به انتهای صفحه شطرنج، قربانی خواهند داد. عواقب تکان­دهندۀ ناشی از سوء مدیریت گماشتۀ نالایق را به پیامدهای بی­انتهای لابی­گری­های شوم باید افزود که در مجال این نگارش نیست و فرصتی دیگر را می­طلبد.


ای کاش به یک روشی می شد در متن جامعه عموم مردم در جریان کامل قضایا قرار گیرند چرا کسانی که باج نمی دهند وهمواره حرف حق می زنند سرنوشت آقایان.....پیدا می کنند دو ماه تحملش نکردند ولی سوابق بعضی آویزان های تاریخ وبی کفایت را در رییس ومعاونی چرخ می زنندوآن را لیاقت قلمداد می کنند ظلم واقعی را حامیان وساکتین انجام می دهند !

اخبار روز