
اپیدمی توطئهپنداري و جرم تراشی در جامعه
توهم، خطورات ذهنی است و «توطئه» زمینه سازی و مساعد نمودن شرایط برای انجام کاری نابخردانه و خرابکارانه. توهم توطئه شامل خیال پردازی در مورد پدیده یا رویدادی است که در واقع عینیت خارجی ندارد و فرد در تصورات و خیالاتش، آن را تصویرسازی می کند. ترکیب توهم توطئه برای واژه Conspiracy Theory در جامعه شناسی پیشنهاد داده است. بحث توهم توطئه، موضوعی نیست که فقط در سالهای اخیر در کانون توجه قرار گرفته باشد. به عنوان مثال، برخی طرح شدن نظریۀ علمی معروف گالیله را توطئهای برای مقابله با کلیسا می دانستند. در داستان تاریخی دیگر، نادر شاه فرزند خود رضا قلی را به خاطر سوءظن کور نمود ولی بعداً وقتی بی گناهی فرزندش ثابت گردید، به شدت پشیمان شده و خُلق و خویش تغییر کرد.
بدبینی زیاد به همه چیز و همه کس یکی از بیماری های شایع روانی است که تحت عنوان «پارانوئید» از آن نام برده میشود. در این نوع بیماری، شخص در توهم به سر برده و فکر می کند که همه کس و حتی نزدیکانش علیه وی دسیسه و توطئه کرده و احیاناً قصد از بین بردن او را دارند و چه بسا این هذیان و توهم باعث بروز ناهنجاری هایی نیز می گردد. توهم توطئه را می توان به نوعی پارانوئید جمعی دانست.
موضوع توهم توطئه، در حوزههای مختلف مثل سیاست، تاریخ، مسایل اجتماعی، فلسفی و ... مطرح است که آگاهی از زوایای گوناگون آن، در شناخت دقیقتر مسائل سیاسی، تاریخی کمک زیادی میکند. نمونه معروف جنبه سیاسی و تاریخی توهم توطئه را می توان به ادعای دست داشتن انگلیس در هر حادثهای و دامن زدن دائمی خود عوامل انگلیسی به این مسأله دانست که موضوعی قابل تأمل است. برای بسیاری از ایرانیان، قطع نظر از شرایط، توهم توطئه روش آسان و مناسبی برای توضیح مسائل پیچیده بوده است. صادق زیبا کلام معتقد است بسیاری در ایران به شدت دچار توهم توطئه میباشند. از دیدگاه آنان هر اتفاقی، حتی بی اهمیتترین اتفاقات برخاسته از تبانی و توطئهچینی باندهای سازمان یافته داخلی و یا برنامه ریزی قدرتهای خارجی است و دستهای پنهان پشت پرده آن را ترتیب داده است.
در این دست نوشته، به طور خلاصه جنبه اجتماعی توهم توطئه و همه گیری توطئه پنداری و نیز جرم تراشی و تهمت زنی به دیگران به عنوان یک پدیده بیمارگونه در جامعه پرداخته میشود که به شکل آزاد دهنده ای با شدت های مختلف اغلب افراد جامعه را مبتلا نموده و مشکلات فراوانی را برای همه از جمله خود متوهمان توطئه سبب شده است. سرایت بیماری توهم توطئه از سیاست به مسائل اجتماعی مقوله ای ناخوشایند است که بایستی به آن توجه ویژه شده و راهکار مناسب برای رفع آن جستجو شود.
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «بسیاری از مردم عبدالاوهام هستند»، یعنی اوهام خود را بندگی و تبعیت میکنند.
توهم توطئه در بعد اجتماعی نیز ممکن است عمدی و سهوی باشد، هر چند در ابعاد سیاسی این توهم عمدتاً عامدانه است. توهم سهوی اغلب علل روانی دارد تا منطقی. به عنوان مثال چه بسا حضور بعضاً هم ناخواسته فرد در یک مهمانی خصوصی و یا خانوادگی به تشکیل مهمانی های مبتذل مختلط تعبیر میشود یا شرکت شخصی در جمع دوستداران محیط زیست با حضور فردی با گرایشات قومی گرایانه در آن جمع، به انگ زدن به وی با عناوین پانتورک و تشکیل باند با تفکرات خطرناک جدایی طلبانه تفسیر می شود و مسایلی از این دست.
گاه فرد به لحاظ ماهیت شغلی، با مسائل امنیتی، گزینشی، اجتماعی و مواردی از این دست سر و کار دارد. نکته قابل توجه این که این افراد نیز بایستی به تفاوت سرک کشیدن به حریم خصوصی افراد را از صیانت جامعه از آسیب های اجتماعی دقیق شوند. همچنین بایستی دقت نمود که کینه توزی های شخصی و تسویه حساب های خانوادگی، کاری و غیره در شایعه سازی و جرم تراشی عامدانه برای افراد، به فراوانی شایعه ها و تهمت ها و نامه نگاری ها و گزارش دهی های کذب در مورد افراد در جامعه دامن زده است، لذا به اظهار نظرهای بدون مدرک و واهی نباید توجه شود. متأسفانه و هزار متأسفانه هنوز هم تهمت و بهتان مفت و واهی و البته اغواکننده و آبدار در جامعه ما خریدار بیشتری دارد تا سند دزدی و انحراف اخلاقی، اداری و کج روی و کج اندیشی مستند. نکته بعدی این است که این افراد نباید خود را بدون دلیل به باد توهم توطئه بسپارند. سوء ظن عاقلانه و محتاطانه از دسیسه پنداری بی دلیل متفاوت است. در نهایت این که غرض های شخصی و تصورات غیرواقعی از افراد در اظهار نظرات و قضاوت در مورد آنان نباید دخالتی پیدا کند. بیتشتر این که، توهم عامدانه و غرض ورزانه عواقبی به مراتب جبران ناپذیرتر و دهشتناک تر در پی خواهد داشت. بنابراین بایستی در برگزیدن افراد با چنین مسولیتی قدرت کنترل نفس، بی طرفی و عدم جانبداری، اعتقاد راسخ و سلامتاخلاقی، روحی و روانی را مد نظر قرار داد.
توهم توطئه، می تواند عوامل مختلفی داشته باشد که مهمترین آن ریشۀ روانشناختی دارد. خودحق پنداری و عقل کل انگاری متوهمانه، فرار عمدي از واقعیت ها و بحران، توجيه اشتباهات و فرافکنی عامدانه، فقدان یا محدودیت دسترسی به اطلاعات یا عدم توانایی در دسترسی به آنها، تمایل به شایعه سازی و سرگرمی و لذت از تهمت و داستان سازی، سابقه ذهنی از رویدادهای تاريخي و جامعهشناختي، فقدان روحيه کندوکاو در تحقيقات اجتماعي ـ تاريخي، کم سوادی و کم اطلاعی، ناآگاهی، کم حوصلگی، تمایل شدید و عجیب به خودمطلع نمایی، عدم توانایی به درک واقعی از مسایل و پناه بردن به توهم توطئه، انگیزه های کینه جویانه و تسویه حساب عامدانه به افراد با جرم تراشی و مانع سازی، انگیزه های اعتقادی، قومی، قبیله ای و سیاسی دلایل دیگری از رواج این پدیده در جامعه اند.
البته شناخت از ناهنجاری های آشکار اجتماعی بر اساس مدارک و آگاهی، توهم توطئه نیست بلکه آگاهی از واقعیت هاست که با توهم توطئه فرق دارد.
«أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ» (یس، 60 و 61)
اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نكردم كه شيطان را مپرستيد زيرا وى دشمن آشكار شماست.
این که گفته میشود توهم توطئه نوع بیماری است، بدین معنا نیست که اساساً هیچ توطئهای در هیچ موردی در کار نیست و آنچه توطئه خوانده میشود، همه از باب خواب و خیال و توهّم است. بلکه مقوله توطئه را به دو گونه میتوان بررسی کرد: یکی برخورد آفاقی و علمی و دیگری برخورد انفسی و عاطفی و بیمارگونه. در برداشت علمی، توطئه به عنوان فرضیهای در نظر میآید که قابل ردّ یا اثبات است و در پرتو دادههای عینی و اسناد و مدارک تاریخی و بدون جانبداری عاطفی مورد برسی و تحلیل قرار میگیرد. حال آنکه توهم توطئه بیمارگونه در قلمرو بررسی و تحلیل علمی قرار نمیگیرد.
برخی اندیشمندان استفاده بیش از حد از «نظریه توطئه» را مورد انتقاد قرار دادهاند و دیدگاهی میان حد تفریطی (که هیچ حادثه ای ناشی از توطئه نیست) و افراطی (که همه چیز ناشی از توطئه است) را توصیه کردهاند. در نتیجه بایستی با رویکردی جستجوگرانه به عمق رویدادها نگریست و مسائل پنهان موثر در آنها را در کنار نشانههای آشکار این پدیده ها مورد بررسی قرار داد.
چه باید کرد؟ هوشنگ شهابی افول توطئه پنداری را در طنز و فکاهی میداند. به گفته شهابی وقتی رمان دایی جان ناپلئون و به دنبال آن سریال تلویزیونی برگرفته از آن منتشر شد، ایرانیان برای اولین بار به عقاید توطئه محور یک وطن پرست پریشان خیال خندیدند. شهابی معتقد است وقتی به یک عقیده میخندیم به این معنی است که دیگر آن را بی چون و چرا قبول نمیکنیم. درک بالا از حدود حریم خصوصی افراد و رعایت آن و افول حس فضولی افراد به مسایل شخصی همدیگر جز با ارتفای فرهنگ عمومی میسر نیست. همچنین ترویج عقل محوری و دانش مداری در جامعه به جای تصور و تخیلات بی اساس و بی خردانه، آموزش افرادی که در معرض خطر ابتلا به این پدیده قرار دارند در تخفیف توهم توطئه اجتماعی می تواند نقش محوری و کلیدی داشته باشد. هر چند این رواج این پدیده در مسائل را بایستی عمیق تر ریشه یابی نمود تا راهکارهای مناسب برای مقابله با آنها را بتوان اتخاذ کرد.
به امید صلاح و اصلاح
سلیمان جمشیدی