نتايج كنكور سراسري سال ٩٥ هم آمد. به قبولین کنکوری شهرمان و به ویژه خانواده هایشان تبریک عرض میکنیم و امیدواریم همیشه شاهد پیشرفت و ارتقای دوستان و همشهریان عزیز باشیم.
اما چيزي كه در اين ميان بيشترین توجهات را به خود جلب کرد، نفر اول رشته تجربي و دانشجوي سال آخر رشته ی مهندسی برق دانشگاه صنعتي شريف بود!!!
تيتر زيبا براي صفحه اول روزنامه ها و در عین حال تيتر دردناك و غم انگيز براي صفحه اول جامعه مهندسي و طبيعتا كشور.
واقعا چه اتفاقي افتاده كه این سال ها كار به جايي رسيده كه هم قطارهای مهندس من ترجيح مي دهند از بهترين رشته ها و بهترين دانشگاه های مهندسي كشور به سمت پزشكي روي برگردانند. چه انگیزه ای باعث تغییر اولویت دانش آموزان و دانشجویان به رشته تجربی و پزشکی شده است؟!!!!
علاقه!
نجات جان يك انسان!
عدم اميد به آينده جامعه مهندسي در كشور!
بيكاري و عدم اميد به دريافت حقوق مناسب!
بي توجهي به جايگاه مهندسي در كشور!
باید همگان بدانیم که علاوه بر آینده صنعتی و توسعه یک کشور، قدرت نظامی و سیاسی و اقتصادی نیز وابسته به جامعه مهندسی است و این گروه هستند که همواره با تولید و اختراع و ایجاد ارزش افزوده میتوانند نیروی پیشران یک مملکت باشند. حتی پیشرفت پزشکی نیز در گرو پیشرفت و توسعه مهندسی است.
از نقش موثر جامعه ی پزشکی غافل نیستیم ولی اتفاقات این چند سال اخیر به نفع جامعه و مردم و خانواده ها نیست.
کسب رتبه اول کنکور تجربی توسط یک مهندس، صرف نظر از اینکه این کار چقدر با علاقه و باتفکر صورت گرفته و با احترام به جامعه پزشکان، چندین نکته قابل توجه به شرح زیر دارد:
- اکثر مهندسین و دانشجویان مهندسی به خاطر تفاوت فاحش درآمد پزشکان و مهندسان، کار دانشجوی برق شریف را تایید کردند و هیچ فردی نگفت حیف بود. (افرادی که مهندسی و رشته ریاضی و فیزیک اولویت اول شان بوده و رفتن به رشته تجربی را افت شخصیت می پنداشتند)
- این اتفاق به طور ضمنی نشان داد که جایگاه پزشک برای یک مهندس براحتی قابل دسترس می باشد و تفاوت عمده در سبک زندگی و درآمد و ... به استعداد و هوش و پشتکار فرد بستگی ندارد و ریشه این تفاوت در مسائلی دیگر است. (در شهر خودمون هم نمونه های بسیاری داریم که این تغییر مسیر را دادند و بیخیال هزینه عمر چندساله سپری شده در دنیای مهندسی شدند)
- همان طور که مشهود است مهاجرت به خارج از کشور و فرار مغزها در این سالها بیشتر از سمت مهندسان نخبه بوده نه پزشکان و جراحان.
- اگر چند سال عقب برگردیم علاقه مردم و خانواده ها و دانش آموزان به ریاضی و فیزیک و مهندسی قابل مقایسه با دیگر شاخه ها مثل تجربی و پزشکی نبوده است.
- انصراف از رشته مهندسی برق شریف خود گویای وضع اسفبار مملکت است و با این توصیف تکلیف دیگر رشته های مهندسی روشن است و جامعه با مهندسی پویا میتواند در مسیر رشد قرار گیرد نه پزشک و پزشکی.
- گرایش به افزایش دانشجویان در شاخه های مهندسی مخصوصا از طرف داشگاه آزاد، یکی از دلایل کاهش اعتبار مهندسی است و شاید تنها امتیاز شاخه پزشکی، نظام پزشکی و سیاست درست در وزارت بهداشت و کنترل دانشجویان این شاخه می باشد.
شاید دوای درد دانشجویان گرفتار در درياي طوفان زده جامعه مهندسي به جای تغییر گرایش و پناه به ساحل آرامش جامعه پزشكي، تشکیل نظام مهندسي همچون نظام پزشكی باشد. چرا مهندسینی که چرخ کشور را به حرکت در می آورند نظام مهندسی فراگیری نداشته باشند؟!!
این تغییر و تحولات زنگ خطری است بزرگ که باید سیاسیون و مدیران رتبه بالای مملکت بشنوند و سعی در تغییر موضع خود داشته باشند. ایران امروز دارای بزرگترین امتیاز و نعمت است یعنی انبوهی نیروی جوان و کاری و تحصیلکرده و مهندس را در خود جای داده است که متاسفانه نه تنها از این نعمت بهره برده نمیشود بلکه این امتیاز به بزرگترین معضل کشور تبدیل شده است معضلی به نام بیکاری.
این زنگ خطر برای جامعه ای است که به طور حتم در همه سطوح به مهندس نیاز دارد ولی امروزه با مسیری که دولت و حکومت پیش گرفته است برای مهندس عزت، شخصیت، کار و درآمد مناسبی مهیا نشده است. باید از خود بپرسیم که چه شده است، چه کار کرده ایم؟!!! و چه کاری نکرده ایم؟!!! چه برنامه ای برای آینده ریخته ایم؟! و به چه سمت و سویی در حال حرکتیم؟!!!
من امروز دلواپس شده ام و همگان را دعوت میکنم که دلواپس این موضوع باشند. پس همگی بیایید دلواپس شویم...